کاش می شد در بشقاب فقر یک قاشق مهر را تقسیم کرد
یا میان غنچه ی لبهای غم حالت لبخند را ترسیم کرد
کاش در خوان سرشار از تهی نام عشقو دوستی می شد گذاشت
یا به شورستان نیرنگو ریا بذر صدقو راستی می شد گذاشت
کاش می شد که برف کینه را با تن گرم محبت آب کرد
یا لبان تشنه ی احساس را با دو شبنم عاشقی سیراب کرد...
نظرات شما عزیزان:
وبت هم واقعا فوق العاده هس مخصوصا مطلباااااااااااش بی نظیره...................
ممنونم ک بهم سر زدی....gif)
ممنونم ک بهم سر زدی...
.gif)
نامی 

ساعت19:10---14 خرداد 1392
ب ی نفر شک دارم زودددددددددددددددددددددددددددد ددددددد
نامی 

ساعت19:09---14 خرداد 1392
اگه قراره هیچی نگی برم.gif)
.gif)
نامی 

ساعت19:08---14 خرداد 1392
من پنج شنبه رم باید برم سرکار
نامی 

ساعت19:07---14 خرداد 1392
داداش درد من عشق نیس
چرا تنهات گذاشت؟ کی بود چندسالش چرا راسی دانشگاه نرفتی؟
چرا تنهات گذاشت؟ کی بود چندسالش چرا راسی دانشگاه نرفتی؟
برچسبها: اشعار عاشقانه
سه شنبه 14 خرداد 1392| |
|
12:21 |عاشق تنها❊ ❋ ╰☆╮ ✡ ❂ -‘๑’-❊ ❋ ╰☆╮ ✡ ❂ -‘๑’-❊ ❋ ╰☆╮ ✡ ❂ -‘๑’-
ϰ-†нêmê§ |